1

رسما و کم کم داره امتحانامون تموم میشه و منم استرس این امتحانای باقی رو دارم اما هی ته دلم خودمو اروم میکنم و میگم میتونم

ادم به امیده که زندس

چن روز پیش یه دختره رو تو دانشکده بغلیم :.دی دیدم ظاهرا خیلی خوب و دوست داشتنی بود! البته از اون سبکایی بود ک من چندان خوشم نمیاد از اون جادر به سر های ارایش نسبتا غلیظ دار.

البته هی به خودم میگم تموم کن این بازی کثیفو: دی

جون ادم از فردای خودش بی خبره و ممکنه اون ادم فردای من باشه مثلا

خلاصه میخاس کنکور بده و شمارمو گرف دیدم نمیتونم واقعا راهنماییش کنم 

گفتم نمیتونم

برگشت نگا کرد بهم و گف همین؟ کلا شما ها همتون همینید :|

فکر کردین چی هستین کی هستین؟ :|

دارم فکر میکنم این روزا حوصله توضیح واسه مامان و بابام ندارم اونوقت بشینم وقت بزارم واسه یه غریبه ؟! پ هیچ توضیحی ندادم 

ولی بعدش اعصابم خورد شد و از دلش درآوردم :/

2

از راننده سرویس دانشگا خوشم نمیادقبلی بهتر بود

ولی اون سرویس ظهریه عشقه*_*

انقدررر دوسش دارم جای پدری ک وقتایی ک نیس دلم نمیاد زنگ بزنم ببینم کجاس و بخاطر من زودتر بیاد

3

و خداوند! ریمل و شیرکاکاوو و بستنی و شیرموز و موسیقی رو واسه اعصاب خوردگی های اینجانب افرید

4

این روزا فقط سعی دارم خودم حال خودمو خوب کنم

کاش راحت بودم با خانوادم: (

و همه چی رو میگفتم

هم درسی هم اجتماعی

5

هنوز ک هنوزه دارم جوره اون تنبلی قبل کنکور رو میکشم و حسرت میکشم.

سر خود اصل 'رتبع'

ولی بازم الهی شکر

6

عاشق هوای بارونی و قدم زدن تو اون هوای لعنتی

نیازمند دعادعا

بخصوص واسه این امتحانای اخریم

بخصوص واسه قضیه اون درسم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها